عبور می کنم هر روز
از کنار نیمکت های خالیه پارک….
طوری که انگار کسی در نیمکت های آخرین
انتظارم را میکشد و به آنجا که میرسم...
باید وانمود کنم که باز هم دیر رسیده ام!!!!
سلام هایی که بوی خداحافظی میدهند …
بودن هایی که هیچکدام خوشحال کننده نیستند …
و رفتن هایی که امید بازگشتی به آنها نداری …
همه اینها را که جمع میکنی به یک کلمه میرسی
تنهایی !
خسته ام از نوشتن
کاش بودی و میشد
شـ ِـ کـ ـ ـســ ــتـ ــ
این سکوتِ سنگین را
یادت ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ..
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ ،
ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﻮ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﯾﺎ ﺯﺷﺖ ...
ﭼﺎﻗﯽ ﯾﺎ ﻻﻏﺮ ...
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﻣﯽﺟﻨﮕﺪ
ﺑﺎ ﻫﺮ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻭ ﺍﺑﺰﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﻡ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﺎﺷﺪ..
ﺑﺮﺍﯼ ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻨﺖ ،
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﻣﺎﯾﻪ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ
ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺶ ... ﻣﺎﻟﺶ ... شخصییتش ...
حتی ﺁﺑﺮﻭ ﻭ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﺵ ...
ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺗــــــﻮ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺑﺎﺷﯽ
اگر میخواستم تمام اندیشه های درد اورم را برایت بنویسم
کتابی میشد با هزاران برگ،
همه را میگذارم...
فقط ...
دردناکترینش را برایت مینویسم:
هنوز هم دوستت دارم...
بامن بمان
می خواهم درفضایی که از عطرتن توآکنده است نفس بکشم
بودنت را حس کنم
حتی اگر سایه ای باشی برقلب شکسته ام
می خواهم چشمانم رافدای آمدنت کنم تا بیایی
بهانه ای باشی برای زنده بودنم نفس کشیدنم
خوب من
بامن بمان
کم رنگ به اندازه تولدِ شعری عاشقانه
تو زندگی با ارزش ترین چیز برای آدم ها دلشونه
اگه کسی بهت سپردش ،
یعنی ارزش تو براش بیشتر از دلشه !
پس حالا که این قدر برات ارزش قائله ،
تو هم براش امانت دار خوبی باش